پرستار بچه جوان، کیدی مرکوری، اتاق مخفی رئیسش را کشف می کند و تمایلات واقعی او را آشکار می کند. او که به دام افتاده بود، برای بخشش یک دم دستی ارائه می دهد، اما او آن را فراتر می برد و بی امان او را لعنت می کند تا زمانی که تخلیه شود. او امیدوار بود که این پایان کار باشد، اما او قول داد که بیشتر.