خواهر ناتنی زیبا و چاق من، سابرینا ویولت، دوباره در حال به رخ کشیدن سینه های بزرگش گرفتار شد. من به او هشدار دادم، اما او آن را حفظ کرد. ناامید، من همه چیز را به دست خودم گرفتم و او را به عنوان یک شلخته در حالی که او را سخت سوراخ می کردم، شرمسار کردم.