پس از یک جلسه مطالعه خسته کننده، کتاب ها را به شدت روی کون داغ و تنگ خواهر ناتنی ام کوبیدم. او مشتاقانه عضو سنگ سخت من را با بیدمشک خیس و مشتاق خود سوار کرد و آرزوی او را برای یک لعنتی عمیق و سخت برآورده کرد. خلسه متقابل بود که او به اوج رسید و من را با پاداش گرم و چسبناک خود به دوش کشید.