ناپدری پرنسس، یک هونک روسی، از 14 سالگی او را تماشا می کرد. حالا 18 ساله بود، او می دانست که او همیشه آنجاست، اما تا زمانی که او را در حال تغییر دید، خط را رد کردند. چیزی که پس از آن اتفاق افتاد، یک برخورد پرشور بود که او را نفس می کشید و بیشتر هوس می کرد.