وقتی پدر ناتنی ام سر کار است، از غیبت او برای بازی روی تختش استفاده می کنم. اما وقتی به طور غیرمنتظره ای به خانه می آید، خودم را در دام می بینم. پویای قدرت با تسلط او بر من تغییر می کند و زمان بازی معصومانه ما را به یک برخورد داغ و ممنوع تبدیل می کند.