دنیسا بهشت، مو قرمز شرم آور، در انبار بسته شده است و هوس تسلط خشن دارد. اسیر او، یک کشاورز، قبل از وحشیانه کردن او، لب های شاداب او را ضیافت می کند. او را کتک می زند، سیلی می زند، و ویران می کند، و فانتزی مزرعه گره خورده اش را به شهوت انگیزترین شکل انجام می دهد.