پس از یک روز خسته کننده در محل کار، خواهرزاده شیطونم من را روی تختم غافلگیر می کند و دریره اش را آشکار می کند. من او را می گیرم و به شیر دادن به او ادامه می دهم و به دنبال آن چهره ای پر از لذت
پس از یک روز خسته کننده در محل کار، عمو از پیدا کردن خواهرزاده اش روی تختش شوکه شد. او او را با شیردهی دلداری داد و منجر به یک برخورد بین نژادی وحشی شد. او مشتاقانه او را پذیرفت، صورتش را فاک کرد و او را راضی گذاشت.