او یک فتیش گره خورده داشت، که هوس می کرد شاهد تحقیر معشوقش باشد. او را به عنوان یک شلخته لباس می پوشاند، او را مجبور می کرد در یک رستوران زانو بزند، در معرض دید قرار بگیرد و مسخره شود. او که قادر به مقاومت در برابر دید نبود، مجبور بود او را همان جا لذت ببرد.