من و دوست دختر داغ مالایی ام در یک وضعیت چسبنده گرفتار شدیم، به دلیل پول نقد به یک هیکل سایه دار. او قدم برداشت، برای خالی کردن بدهی هایمان، سوار وحشیانه ای شد. من از همه چیز فیلم گرفتم، او را در حال جهش و ناله کردن گرفتم، که به یک پایان نامرتب ختم شد.